مجموعه بنبستها
بن بست ها
وقتى بن بست آخر را خیلی اتفاقى پیدا کردم فهمیدم پروژه ى بن بست ها تمام شده!
نزدیک یک سال از بن بست هاى تهران که سر راهم بود و برایم حرفی براى گفتن داشت عکس من گرفتم؛ و حالا که برایم تمام شده بود، باید فکر می کردم تا یادم بیاید چطور شروعش کردهام!
اولین عکس، بن بست شانس
خیابان کریمخان، بین میدان ولی عصر و هفت تیر
جرقه همان روز زده شد
و دلم خواست از بن بست های بیشتری عکس بگیرم.
به همین سادگی
تازه ماشینم را ( پراید اطلسی) گرفته ام و باید برای نیم کلاج و دنده و … فکر کنم و آنقدر اتوبانهای تهران را نمی شناسم که حتی نمی دانم اتوبان همت و حکیم موازی هم هستند. پروژه ی بن بست ها بهانه ی خوبی ست؛دارم با تهران دوستتر می شوم و انگار برای خودم در مسیر نشانه می گذارم تا راه ها یادم بماند. نشانه هایی برای خودم! بن بست ها.
ماه ها گذاشته و دیگر برای رانندگی فکر نمی کنم و حالا دیگر فقط اسم بن بست ها برایم مهم نیست! اتفاقهای دیگرِ اطراف اسم بن بست در قاب بندی ام مهم تر شده و دارم کیف می کنم أز کشفهای کوچکم. دوست دارم بیشتر در خیابان های تهران قدم بزنم و این شهر را به شیوهی خودم بیشتر بشناسم.
در این مجموعه عکسها، رد پای صنمى را میبینید، که از کشفِ بیشترِ خودش و تهران کیف کرده است.