مجموعه روزمرگیها
روزمرگیها
مجموعهی خاطرات یکسال از زندگی من است، هر روز یک عکس
سال ۸۸، سالی که عشق را تجربه کردم، سالی که زندگی را تجربه کردم، سالی که درد را تجربه کردم. سالی که حالا به لطفِ این عکس ها، که شاید تنها برای من مرورِ خاطراتِ گذشته باشد، زنده و روشن است
سالی که شهر شلوغ شد، سالی که خیابان زنده بود، سالی که مرز بین امید و ناامیدی باریک بود
آن سالها، عکسها را در آلبوم فیسبوکم منتشر میکردم؛ هر روز؛ وفادارانه به خودم، حتی اگر از خستگی مجبور بودم از سقف اتاق عکس بگیرم و منتشر کنم؛ و یاد گرفته بودم وقتی همه ی فیلتر شکن های شهر،قطع شده، چطور از راه میانبر عکسام را بگذارم و بروم
این عکسها، تجربهی یک سال از زندگی دختریست که انگار خیلی دستهایش را دوست داشت